به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ در متن هشتمین بیانیه شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران آمده است:
«به دلایل گوناگون سینمای ایران با شتاب زیاد از ظرفیتهای ارزشمند خود فاصله میگیرد، بیآنکه این فاصله حاصل ضرورتهای اقتصادی و فرهنگی باشد. در این بیانیه، با مقایسه میان وضع موجود و وضع مطلوب، توجه مدیران و سینماگران را به امکان ایجاد تغییرات مثبت و گریزناپذیر در زمانی کوتاه جلب میکنیم.
پرده اول: سینمای موجود
سینمایی است که دولتها گرایش دارند تمامیت آن را در انحصار و کنترل خود داشته باشند تا به دلخواه خود، فتیله آن را بالا یا ترجیحا پایین بکشند و در شرایط اضطرار، با پفی کوچک، خاموشش کنند. این نوع سینمای دولتی با ابزارهای نظارت کهنه و ناکارآمد، هستی خود را تداوم داده و در برابر اراده اهالی سینما مقاومت میکند. این بخش ذاتاً کوچک (نظارت دولتی) به موجودی فربه و عظیم تبدیل شده، تا حدی که هرچه میگذرد، عملاً عوامل میانی، سرخودتر شده و این مدیران بالادستی هستند که باید برای هماهنگ شدن با آنها تلاش کنند تا ماندنشان تضمین شود.
سینمایی است که بدون توجه به تعداد سالنها، به هر شکل ممکن تلاش دارد تا سالانه آمار فیلمهای تولید شده را افزایش دهد و با این کار، به نوعی کمدی تلخ سرگشتگی در میان تهیهکنندگان واقعی یا متوهم برای یافتن سالن، نوبت اکران و یا سانسهای مرغوب، دامن زده و ایجاد روابط ناسالم را ضروری و معمول میکند. در این سینما، نسبت صندلیها و مخاطبانش را قضا و قدر تعیین کرده و هیچ برنامه علمیای برای ایجاد یک تناسب معقول وجود ندارد.
ساختار نامناسب سینمای موجود، عملا گونهها و موضوعات متنوع را قلع و قمع کرده و به جز دو شبه گونه طنز و اجتماعی، هیچ عرصه دیگری را برنمیتابد. تکیه این سینمای فقیر بر فروش چند فیلم در سال است که به تمثیل لباس نداشته پادشاه، عقلا را از دیدن برهنگی خود محروم میکند تا معایب این اندام قناس، در هالهای تخیلی از ارقام پنهان بماند و امکان رشد فرهنگی و تنوع مطالبات مخاطب، به حسرت فیلمسازان بدل شود.
در این سینما، عملکرد معدودی رانتبر و انبوهی ویژهخوار آنچنان مؤثر شده که در هر دوره، آنهایی که لقمه بزرگتری از تن دولت میکنند، به عوامل سرکوب همکاران بینصیب خود تبدیل میشونددر این سینما که دولتها به اشتباه آن را جزئی از ساختار خود میدانند و مجوز دخالت جناحها و ارگانهای مختلف را فراهم میکنند، اصل سینما به محملی برای کشمکش سیاسی بدل میشود و اغلب سینماگران به مدعیانی تبدیل میشوند با دهانهای همیشه باز تا سهمی بگیرند، بربایند یا به چنگ آورند. در این سینما، عملکرد معدودی رانتبر و انبوهی ویژهخوار آنچنان مؤثر شده که در هر دوره، آنهایی که لقمه بزرگتری از تن دولت میکنند، به عوامل سرکوب همکاران بینصیب خود تبدیل میشوند.
در این میان، نهادهای عمومی مانند حوزه هنری با توجه به میزان نفوذشان در اقتصاد و زیرساختهای سینما با رفتارهای فراقانونی، ویرانی سینما را سرعت میبخشند چرا که این شیوه در عمل مسیر قانونستیزی و نهادینه کردن هرجومرج را هموار میکند.
پرده دوم: سینمای مطلوب
سینمایی است که صدر تا ذیل آن توسط سینماگران و بخش خصوصی و قواعد پذیرفته شده اقتصاد کشور اداره میشود. با این حال برای گرایش دولتها به دیده شدن در قاب سینما، اندازه معقولی قابل درک است که اِعمال این گرایش، تنها از طریق راهکارهای تجربه شده اهالی سینما و بخش خصوصی نتیجه خواهد داد. در این سینما ساز و کارهای کنترل به شکل خودکار از طریق ساختارهای فرهنگی موجود در بدنه سینما و انتخاب طبیعی مردم عملی میشود.
سینمایی است که تعداد صندلیهایش نسبت منطقی با جمعیت شهری و پراکندگی جغرافیایی دارد و توان پاسخگویی به توسعه احتمالی مخاطب را خواهد داشت.
سینمایی است که طلبکار و بدهکار دولتها نیست. یک صنعت فعال و مؤثر در مجموعه جریان اقتصادی و فرهنگی کشور است که در بخش سرگرمی، آموزش مهارتهای زیستی و تبیین سبک زندگی، بار دولتها را سبک میکند، حس امنیت ملی را تقویت و برای ایده یکپارچگی فرهنگی نیز کاربرد خواهد داشت. از این منظر، سینما و دولت مکمل یکدیگرند و از همکاری هم بهرهمند میشوند.
سینمای مطلوب تنوع گونه و مضمون دارد و برای انواع گرایشات مخاطبان، فیلم تولید میکند و این قابلیت را خواهد داشت که کیفیت ذائقه مخاطب را ارتقا بخشیده و از نحیف شدن موضوعی و تکنیکی خود جلوگیری کند.
در سینمای مطلوب دولت، ارگانها و نهادهای عمومی متکی بر قواعد اقتصاد عرضه و تقاضا، منابع و امکانات خود را به صورت قانونمند، عادلانه و شفاف، از طریق قواعد یک سینمای صنعتی در اختیار سینماگران قرار میدهند.
این نوع سینما با وضع قوانین ضد انحصار در پخش و اکران مانع شکلگیری جریانهای محفلی و منفعتطلب خواهد شد.
در سینمای مطلوب، دولت با تغییر ساختار و کوچکسازی دستگاه عریض و طویل خود، بیشتر به یک مرکز مشاوره فرهنگی شباهت خواهد داشت که به جای جلسات بیهوده با مدیران میانی و یا ارتباط محفلی با معدودی از سینماگران، با الهام از نظریات عموم اندیشمندان و نخبگان (همچون پارلمان سینما) درک گسترده و عمیقتری از سینما پیدا کرده و نظارت احتمالی خود را از طریق این روشهای مردم سالارانه، محقق خواهد کرد.
شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران در پی چنین سینمایی است.»
نظر شما